بیداران راه خدا، بر اساس آیات کتاب حکیم و روایات وارده در معارف الهیه روزه را به سه درجه تقسیم کردهاند:
1- روزه عموم
2- روزه خصوص
3- روزه خاص الخاص
روزه عموم
حفظ شکم و شهوت از خوردن و آشامیدن و بهرهگیرى از غریزه جنسى و رعایت آداب ظاهرى است.
روزه خصوص
حفظ گوش و چشم و زبان و دست و پا و سائر جوارح از گناهان و آثام است.
روزه خاص الخاص
روزه قلب از هموم دنیویه و افکار پست و کفّ او از ماسوى اللّه است افطار این روزه به فکر در ماسوى اللّه و توجه به دنیا و متاع آن است مگر دنیایى که مقدمه دین باشد که اینگونه دنیا زاد آخرت است و فکر در آن نیکو و مستحسن مىباشد.
ویژگى روزه خاص الخاص
ارباب قلوب مىگویند: تحرک همت در وقت روزه و روزه براى تدبیر معاش افطار خطاى قلب است و این خطا ناشى از عدم اطمینان به جناب مولاست، البته اینگونه روزه مخصوص به انبیا و صدیقان و مقربان و رتبه و مقام با عظمت آنهاست.
[قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ].
بگو: خدا، سپس آنان را رها کن.
روزه حقیقى، کشنده هواى نفس و از بین برنده شهوت غلط طبع است، روزه صفاى دل، طهارت جوارح، عمارت ظاهر و باطن و شکر نعم حق و وسیله احسان به فقرا و آورنده تضرع و خشوع و بکا و ریسمان التجاى به حق و سبب شکستن اراده غیر خدایى و تخفیف دهنده حساب و چند برابر کردن حسنات است.
ما را یاراى روزه خاص الخاص نیست که این روزه در شأن و در قدرت انبیاست، آنان هستند که در مقام فناى فى اللّه و بقاى باللّه بسر مىبرند و در هیچ شأنى جز حضرت او نیستند و غیر او نمىبینند و نمىدانند و نمىخواهند، موجودیت و حیثیت و حقیقت آن بزرگواران مترنم به این معناست:
آتش عشق تو در جان خوشترست |
دل زعشقت آتش افشان خوشترست |
|
هر که خورد از جام عشقت قطرهاى |
تا قیامت مست و حیران خوشترست |
|
تا تو پیدا آمدى پنهان شدم |
زانکه با معشوق پنهان خوشترست |
|
درد عشق تو که جان مىسوزدم |
گر همه زهر است از جان خوشترست |
|
درد بر من ریز و درمانم مکن |
زان که درد تو زدرمان خوشترست |
|
مى نسازى تا نمىسوزى مرا |
سوختن در عشق تو زان خوشترست |
|
مراحل روزه خصوص
اما روزه خصوص که روزه شایستگان و صالحان از عباد خداست و آن عبارت از حفظ جوارح از آثام است، با شش مرحله قابل تحقق است:
اول: نگاهدارى چشم از وسعت نظر نسبت به آنچه مذموم و مکروه است و نسبت به هر چیزى که دل را از توجه به حضرت دوست باز دارد.
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: ألنَّظْرَةُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهامِ إبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللّهِ اتاهُ اللّهُ ایماناً یَجِدُ حَلاوَتَهُ فى قَلْبِهِ «1».
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: نگاه تیر مسمومى از تیرهاى شیطان است، هر کس آن را ترک کند، خداوند ایمانى به او مرحمت کند که لذت آن ایمان را در قلب خود بیابد.
و از آن حضرت است که:
خَمْسٌ یُفْطِرْنَ الصَّائِمَ: ألْکِذْبُ وَالْغیبَةُ وَالنَّمیمَةُ وَالْیَمینُ الْکاذِبَةُ وَالنَّظَرُ بِشَهْوَةٍ «2».
پنج چیز روزه را باطل مىکند: دروغ، غیبت، سخنچینى، قسم دروغ، نظر به شهوت.
دوم: حفظ زبان است از هذیان، دروغ، غیبت، نمامى، فحش، جفا، خصومت، مراء که در این زمینهها باید زبان را وادار به سکوت کرد، یا مشغول ذکر حق یا تلاوت قرآن که ذکر و تلاوت و یا سکوت از آن همه گناه سنگین، روزه زبان است.
در خبر است که:
دو زن روزهدار در عهد رسول خدا صلى الله علیه و آله، بر اثر گرسنگى و تشنگى موجب تلف اجازه افطار خواستند حضرت قدحى نزد آنان فرستاد و دستور استفراغ داد، یکى از آنان خون و گوشت تازه استفراغ کرد در حدى که نصف قدح را گرفت و آن دیگر هم همانطور در حدى که قدح پر شد، مردم تعجب کردند حضرت فرمودند: اینان از آنچه خدا حلال کرده بود «خوردن، آشامیدن، سر زیر آب بردن و...» روزه بودند و به آنچه حضرت حق حرام فرموده بود افطار کردند، یکى از آن که پیش دیگرى نشست و از مردم غیبت کرد، یعنى از گوشت مردم خورد.
صدوق به اسنادش از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نقل مىکند:
مَنِ اغْتابَ مُسْلِما بَطَلَ صَوْمُهُ وَنَقَضَ وُضُوءُهُ فَإنْ ماتَ وَهُوَ کَذلِکَ ماتَ وَهُوَ مُسْتَحِلٌّ لِما حَرَّمَ اللّهُ «3».
هر کس از مسلمانى غیبت کند روزهاش باطل و وضویش شکسته شده و اگر به این حال بمیرد حلال شمارنده حرام خدا مرده.
سوم: حفظ گوش از شنیدن برنامههاى حرام است و شنیدن برنامه حرام که عبارت از شنیدن دروغ در حق مسلمان، تهمت و افترا در حق مؤمن و غیبت مردم است و هم چنین شنیدن موسیقى و آواز زنان، به اندازهاى از نظر دیانت مقدسه گناهش سنگین است که هم ترازوى با خوردن حرام شمرده شده:
[سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ] «4».
آنان فوقالعاده شِنواى دروغاند [با آن که مىدانند دروغ است و] بسیار خورنده مال حرام.
نبىّ اسلام صلى الله علیه و آله فرموده:
ألْمُغْتابُ وَالْمُسْتَمِعُ شَریکانِ فى الْإثْمِ «5».
غیبت کننده و شنونده در گناه شریک هستند.
چهارم: حفظ بقیه جوارح از دست و پا از مکاره و شکم از شبهات است که معنا ندارد انسان از حلال روزه بگیرد، با حرام افطار کند.
کسى که از حلال روزه بگیرد و با حرام افطار کند، مانند شخصى است که خانهاى بسازد ولى شهرى را خراب کند.
غذاى حلال اگر زیاد خورده شود مضر است، روزه براى تقلیل أکل حلال است، واى بر کسى که آلوده به حرام است.
اگر کسى به وسیله روزه حلال را کم کند، ولى از طرفى دچار به حرام شود، یعنى شکم را از خوردن حفظ کند، ولى اعضا و جوارحش در گناه آزاد باشند، مثل کسى است که از خوردن دواى زیاد به خاطر ضررش پناه بخوردن سم ببرد، آیا این عمل نتیجه جهل و بىخردى نیست؟
حرام، سمى است که هلاک دین در آن است و حلال دارویى است که کم آن سودمند و بسیارش مضر است و منظور از روزه تقلیل در خوردن حلال است و آنچه روزهاى است که حلال در آن کم خورده شود و حرام در آن بسیار انجام بگیرد!
پنجم: در وقت افطار قناعت به کم خوردن از حلال کند، مواظب باشد شکم را از غذا پر نکند که ظرفى در پیشگاه حضرت او مبغوضتر از شکم پر آن هم از حلال نیست، حرام خوردن که کار روزهدار و مردم مؤمن نمىباشد، تا نسبت به آن قضاوت شود.
کسى که هر چه بخواهد به وقت افطار بخورد، چگونه مىتواند با روزهاش دشمن خدا را مقهور و قدرت شهوت را بشکند؟
مقصود از روزه، خالى شدن شکم از طعام و تعدیل شهوت است، اگر بنا باشد سفره ماه رمضان رنگین شود، تمام همت انسان قبل از رمضان و در رمضان معطوف جمع کردن غذاهاى رنگارنگ مىشود، آن وقت خوراک انسان در سحر و افطار ماه رمضان بیشتر از اوقات دیگر مىگردد، در این صورت آدمى به اهداف پاک روزه نخواهد رسید!
شما در ماه رمضان باید سعى کنید با کم خوردن قدرت و سلطه شیطان را نسبت به خود ضعیف کنید و نیروى شهوت را مهار نمایید و از طغیان هوا و هوس و غرائز سرکش بکاهید.
ششم: دلش پس از افطار مردد بین بیم و امید باشد؛ زیرا نمىداند روزهاش قبول شده تا از مقربان باشد، یا مردود شده و از مغضوبان است و در آخر هر عبادتى باید مؤمن در چنین حالى باشد.
روایت شده وجود مقدس حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام روز عید فطر به گروهى گذشت که در حال خنده بودند فرمود:
خداوند عزوجل ماه رمضان را میدان تمرین براى عبادش قرار داد، تا در مسابقه طاعت شرکت کنند، گروهى مسابقه را بردند و رستگار شدند و دستهاى تخلف کردند و هلاک شدند. عجب است کل عجب، از خنده کننده بازیگرى که در چنین روزى که برندگان فائز شدند و بازندگان هلاک گشتند، این چنین بىخبر است، به خدا قسم اگر پرده برگیرند، نیکوکار به نیکى اش ادامه مىدهد و بدکار از بدىهایش دست مىشوید «6».
بیداران راه خدا مىفرمایند:
مقصود از صحت روزه قبولى آن و مقصود از قبولى وصول به مقصود و مقصود از وصول به مقصود تخلق به صفتى از اوصاف حضرت حق که صمدیت است مىباشد.
و نیز مىفرمایند:
مقصود از روزه اقتدا به ملائکه الهى است و این اقتدا با کفّ از شهوات حاصل مىشود، چرا که ملائکه منزّه از شهواتند و انسان که رتبهاش به خاطر نور عقل مافوق بهائم و به خاطر داشتن شهوت مادون ملائکه است، مىتواند از طریق شکستن شهوت به وسیله روزه و مجاهدت و کوشش براى تسلط به شهوت شبیه ملائکه گردد.
کسى که منغمر در شهوات است در اسفل سافلین به سر مىبرد و غبار حیوانیت بر چهره انسانى او نشسته، ولى کسى که مالک نفس و مسلط بر شهوات است، تا اعلى علیین ارتفاع معنوى گرفته و به افق ملائکه رسیده و از آنجا که ملائکه بندگان مقرباند مقرب به ملائکه هم مقرب خداست.
نبىّ اسلام صلى الله علیه و آله در عظمت روزه مىفرماید:
إنَّمَا الصَّوْمُ أمانَةٌ فَلْیَحْفَظْ أحَدُکُمْ أمانَتَهُ «7».
روزه امانت است، باید هر یک از شما به حفظ امانت اقدام کند.
و هر زمان این آیه را مىخواند:
[إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها] «8».
خدا قاطعانه به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش بازگردانید.
دست بر گوش و چشم مىگذاشت و مىفرمود:
گوش امانت است، چشم امانت است «9».
با روزهاى که اعضا و جوارح هم از گناه روزهاند مىتوان امانات را به صاحب اصلىاش که حضرت حق است، بازگرداند، در صورت گرفتار بودن به گناه در امانت خیانت مىشود و خیانتگر جزایش آتش است!
بیایید با تضرع و خضوع و خشوع به درگاه حضرت او به انابه برخیزیم و از حضرتش با کمال صدق و صفا بخواهیم که: تمام گناهان ما را که در گذشته از ما صادر شده و نقائص عبادات ما را ببخشد و در بقیه عمر توفیق عمل خالص در تمام زمینههاى عبادى به ما عنایت کند.
به قول الهى آن عارف دل سوخته:
خداوندا چو دادى گوهر جان |
عطا کن تاج علم و گنج ایمان |
|
بجانم پرتو صدق و صفا بخش |
مقام صبر و تسلیم و رضا بخش |
|
مرا بخش آنچه زیب جسم و جانست |
سعادت آنچه در هر دو جهان است |
|
من از غیر تو بیزارم الها |
بدرگاه تو زارم پادشاها |
|
شد از کف رایگان عمر عزیزم |
سزد خون دل از چشمان بریزم |
|
دریغا عمر ضایع کردم اى داد |
شدم دور از امید وصل فریاد |
|
دریغا حسرتا نقد جوانى |
همه رفت از کف من رایگانى |
|
[وَ أنْزِلْ نَفْسَکَ مَنْزِلَةَ الْمَرْضى لاتَشْتَهى طعاماً وَلا شَراباً مُتَوَقِّعاً فى کُلِّ لَحْظَةٍ شِفاءَکَ مِنْ مَرَضِ الذُّنُوبِ]
نفس روزهدار
در ماه مبارک رمضان خود را به حقیقت به منزله مریضى که اصلًا اشتهاى به طعام و آشامیدنى ندارد قرار بده، یعنى آن چنان به روزه حقیقى متصل شو که گویا از دنیا و ما فیها بریدهاى، در چنین حالى هر لحظه فقط و فقط متوقع شفاى خود از مرض گناهان باش.
گناهان عقل، قلب، روح، نفس، اعضا و جوارح که به راستى مریضى و نسخه تو روزه حقیقى و طبیبت خداست، در گرفتار بودنت به این مرض توجه به اشتهایت نداشته باش که توجه به اشتها اولًا به صلاح تو نیست ثانیاً قاتل توست:
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: یا عِبادَ اللّه أَنْتُمْ کَالْمَرْضى وَرَبُّ الْعالَمینَ کَالطَّبیبِ فَصَلاحُ الْمَرضى فیما یَعْمَلُهُ الطَّبیبُ وَیُدَبِّرُهُ بِه لافیما یَشْتَهیهِ الْمَریضُ وَیَقْتَرِحُهُ:
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: اى مردم! شما مانند مریضان هستید و پروردگار عالم براى شما چون طبیب است، پس صلاح مریض در آن است که طبیب عمل مىکند و تدبیر مىنماید، نه در آنچه که مریض آن را میل دارد و مىپسندد.
آرى، هر کس با دقت به خویش مراجعه کند مىبیند که عقلش دچار جهل، قلبش دچار بسیارى از امراض مانند وسوسه، غرور، حسد، کبر، ریا، حب جاه و شهوت و دیده و گوش و دست و پا و شکم و شهوت هر یک داراى امراضى هستند و طبیب این امراض و معالج این دردها قطعاً خود انسان نیست، این خداى مهربان است که با توجه و عنایت و به وسیله انبیا و امامان علیهم السلام و کتب آسمانى معالج انسان مىباشد و این انسان است که براى درمان دردها باید به نسخههاى شفابخش الهى عمل کند که از جمله آن نسخهها روزه همراه با شرایط است.
به خود مغرور نباشید و درباره خود تصور سلامت نداشته باشید، تا هستید خود را مریض و خداى مهربان را طبیب خود بدانید که در همه کره زمین، سالم اندک و مریض بسیار زیاد است، به داستان واقعى زیر که نمایشگر این واقعیت است توجه کنید:
مریض واقعى
عیسى بن مریم علیه السلام، شبى در شهر ناصریه بود، صاحب خانه به محضر حضرت عرضه داشت: شهر را بیمارانى است که طبیبان مادى از علاج آنان عاجزند، اگر اجازه دهید، همه را براى شفا به خدمت شما بیاورند. عیسى علیه السلام قبول کرد. چون صبح شد، بیماران را به سر راه عیسى علیه السلام آوردند تا آنان را با دم الهى خود شفا دهد. تعداد آنان را حدود ده نفر دید، فرمود: بیماران شما همین ده نفر هستند؟
عرضه داشتند: آرى، فرمود: اگر سالمهاى این شهر به این تعداد باشند برایم اعجابآور است!
این است نظر یک پیامبر اولوالعزم درباره اهل سلامت و درباره بیماران که سالمها بسیار اندکند و بیماران بسیار زیاد.
اگر بیماران به مصلحت طبیب واقعى خود، حضرت احدیت توجه کنند، سلامت آنان تضمین مىشود.
هر که درین درد گرفتار نیست |
یک نفسش در دو جهان بار نیست |
|
هر که دلش دیده بینا نیافت |
دیده او محرم دیدار نیست |
|
هر که از این واقعه بویى نبرد |
جز به صفت صورت دیوار نیست |
|
خوار شود در ره او هم چو خاک |
آن که در این واقعه خونخوار نیست |
|
گرچه حجاب تو برون از حدست |
هیچ حجابیت چو پندار نیست |
|
پرده پندار بسوز و بدانک |
در دو جهانت به از این کار نیست «10» |
|
[وَطَهِّرْ باطِنَکَ مِنْ کُلِّ کَدَرٍ وَغَفْلَةٍوَظُلْمَةٍ یَقْطَعُکَ عَنْ مَعْنَى الْإخْلاصِ لِوَجْهِ اللّهِ تَعالى. قیلَ لِبَعْضِهِمْ إنَّکَ ضَعیفٌ وَانَّ الصِّیامَ یُضْعِفُکَ قالَ: إنّى اعِدُّهُ بِشَرِّ یَوْمٍ طَویلٍ وَالْصَبْرُ عَلى طاعَةِ اللّهِ تَعالى أهْوَنُ مِنَ الْصَّبْرِ عَلى عَذابِهِ]
طهارت باطن در روزه
در ماه رمضان که فرصت بسیار نیکویى است، با رعایت شرایط روزه و دقت در وضع خود، قلب و جانت را از هر کدورت و غفلت و ظلمتى که تو را از حقیقت اخلاص جدا مىکند پاک و طاهر کن.
به بعضى گفتند: ناتوانى و روزه تو را ناتوان مىکند، پاسخ داد من روزه و نتیجه معنوى آن را براى جلوگیرى و دفع شر و سختى روز قیامت ذخیره مىکنم و شکیبایى و صبر بر طاعت و عبادت خدا براى من خیلى آسانتر از قرار گرفتن در عذاب اوست.
[قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: قالَ اللّهُ تَعالى: ألصَّوْمُ لى وَأنَا أجْزى بِهِ، فَالصَّوْمُ یُمیتُ هَوَى النَّفْسِ وَشَهْوَةَ الطَّبْعِ وفیهِ حیاةُ الْقَلْبِ وَطَهارَةُ الْجَوارِحِ وَعِمارَةُ الظَّاهِرِ وَالْباطِنِ والشُّکْرُ عَلَى النِّعَمِ وَالْإحسانُ إلىَ الْفُقَراءِ وَزِیادَةُ التَّضَرُّعِ وَالْخُشُوعِ وَالْبُکاءِ وَحَبْلُ الْإلْتِجاءِ إلَى اللّهِ وَسَبَبُ إنْکِسارِ الشَّهْوَةِ وَتَخْفِیفُ الْحِسابِ وَتَضْعیفُ الْحَسَناتِ وَفیهِ مِنَ الْفَوائِدِ ما لا یُحْصى وَکَفى ما ذَکَرْنا مِنْهُ لِمَنْ عَقَلَ وَوُفِّقَ لِاسْتِعْالِهِ:]
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
خداوند تعالى مىفرماید: روزه براى من است و جزایش بر عهده من.
روزه، خواهشهاى غلط نفس و هوا و هوسهایش را برطرف مىکند، چرا که مبدأ و منشأ همه فتنهها و شرور شکم است، چون شکم پر شد و به پرى عادت کرد و بر انسان حاکم شد، کیسه شهوت هم پر مىشود و به پرى عادت مىکند، آن هنگام ببینید شکم و شهوت پر، چه توقعاتى از انسان دارند و چه خواستههایى طلب مىکنند و اگر انسان بخواهد مقاومت کند که نمىتواند، چه بلاهایى به سر انسان مىآورند.
روزه، حیات دلهاست و پاکى جوارح، چون عمل به شرایط روزه نتیجهاش زنده شدن دل به نور معرفت و قرار گرفتن اعضا و جوارح در مدار پاکى عمل است، آبادى ظاهر و باطن انسان مرهون روزه حقیقى است.
از فوائد دیگر روزه این است که با چشیده شدن طعم گرسنگى و تشنگى قدر و قیمت نعمت معلوم مىگردد و انسان به داشتن آن، منعم را شکر مىگزارد و همچنین با چشیدن رنج گرسنگى و تشنگى، به رنج فقرا و مساکین آگاه مىشود و در صدد جبران رنج آنان و علاج درد آنان به احسان و انفاق و صدقه به آنان برمىآید.
و از طرفى چون روزه باعث قلت کدورت و تخفیف تیرگى دل و موجب صافى جان و تزکیه نفس است، عامل پدید آمدن تضرع و خشوع و گریه است و روى این حساب ایجادکننده حالت التجا نسبت به حق و سبب درهم شکسته شدن قدرت شهوت است.
روزه روزهدار باعث تخفیف حساب قیامت و تضعیف حسنات عبد است، در روزه ماه رمضان آنقدر فائده و منفعت هست که حسابگران از حساب آن عاجز و شمارهکنندگان از شمارش آن ناتوانند، این مقدار که بیان شد، براى هر کس که صاحب عقل و هوش و درایت و آراسته به توفیق عمل است، کافى مىباشد.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- محجة البیضاء: 2/ 132، کتاب اسرار الصیام.
(2)- محجة البیضاء: 2/ 132، کتاب اسرار الصیام.
(3)- ثواب الأعمال: 284؛ محجة البیضاء: 2/ 133، باب اسرار الصیام.
(4)- مائده (5): 42.
(5)- محجة البیضاء: 2/ 133، کتاب اسرار الصیام.
(6)- محجة البیضاء: 2/ 135، کتاب اسرار الصیام.
(7)- محجة البیضاء: 2/ 136، کتاب اسرار الصیام.
(8)- نساء (3): 58.
(9)- محجة البیضاء: 2/ 136، کتاب اسرار الصیام.
(10)- عطار نیشابورى.